در جلگه غرب گیلان
طب سنتی
- برای درمان شکستگی زردة تخممرغ را با مقداری زردچوبه روی پارچه میگذاشتند و با آن محل شکستگی یا استخوان ضرب دیده را میبستند. سپس با دو چوب صاف استخوان شکسته را آتل میگرفتند.
- برای درمان شکستگی پهن اسب را با خاکستر زغال روی محل شکستی گذاشته و با پارچهای میبستند.
- برای درمان شکستگی، زردة تخممرغ و آرد گندم را به هم میزنند و روی نقطة آسیب دیده میبستند.
- برای اینکه کودک راحت بخوابد، گیاه گندهواش را داخل پارچهای ریخته و روی چراغ میگذاشتند تا خوب خشک شود، سپس به کودک میخوراندند.
- برای درمان دردگوش، سیاه دانه را میکوبیدند و داخل گوش میریختند.
- برای درمان سردرد، ویکس یا نفت را روی پیشانی میمالیدند.
- برای درد چشم، تفاله چای را بعد از دم آمدن، در پارچهای میگذاشتند و میفشردند تا آب آن گرفته شود و روی چشم قرار میدادند.
در جلگه شرق گیلان
طب سنتی
از بیماریهای مسری که در گذشته وجود داشت و اکثرا کشنده بود می توان سل، اُله/Oleh / (آ بله)، برزخوعه/Barzexoeh / (سیاه سرفه)، سرخجه، گرم ناخوشی، طاعون و وبا را نام برد.
-بیماریهای رایج در آن زمان را توسط گیاهان دارویی، درمان می کردند. مثلا گل گاو زبان برای درمان سرماخوردگی و عفونتهای ناشی ازآن مصرف فراوانی داشت و معتقد بودند که ریه را صاف می کند. برای سرما خوردگی دارچین را درچای می ریختند.عرق کوت کوته/Cut cute / (خا لواش/xalvaš/). کوت کوته بصورت خودرو در حیاط خانه و حیاط مسجد وجود داشت.
در گذشته برای درمان بیماریها از گیاهان دارویی استفاده می کردند به عنوان مثال ازنعناع برای درمان دل پیچه استفاده می کردند.
- مصرف گرزنه /Garzane/ رابرای قلب مفید می دانستند.
- ازترکیب خنش / /xanešگیاهی شبیه به نعناع، بارجه /Barje/ و کلم دارو با شیرمادربرای درمان شکم درد کودک استفاده می کردند.
ریحان را جلوی خانه می کاشتند تا پشه به داخل خانه نیاید.
- برای درمان سینه پهلو مدفوع مرغ را داغ کرده و در پارچه ای می ریختند و روی سینه شخص بیمار می گذاشتند.
- گزنه را برای قلب و ناراحتی های قلبی مفید می دانستند و قاطی سبزی خورشتی می کردند و می خوردند .
- از دک کردة گیاه صنعا نیز برای سفتی شکم استفاده می کردند.
- اگر گلوی کسی استخوان ماهی گیر میکرد دست در حلق او فرو برده و با انگشت اشاره استخوان را از گلوی او بیرون می آوردند و به این عمل خاش گیران می گفتند.
در آستانه
طب سنتی
از بیماریهای قدیمی روستای فوشازده که حتی باعث مرگ و میر هم می شدند میتوان به سل، طاعون، سینه پهلو، زردی و... اشاره کرد.
روستائیان این منطقه برای درمان برخی بیماریها از روشهای محلی خودشان استفاده می کردند . مثلاً برای درمان زردی به فرد بیمار دوغ میدادند و در صورت عدم درمان با تیغ لبه گوش بیمار را می بریدند تا کمی خون بیرون بریزد.
- ریحان را جلوی خانه می کاشتند تا پشه به داخل خانه نیاید.
- گزنه را برای قلب و ناراحتی های قلبی مفید می دانستند و قاطی سبزی خورشتی می کردند و می خوردند.
- گل گاو زبان برای درمان سرماخوردگی و عفونتهای ناشی از آن مصرف فراوانی داشت و معتقد بودند که ریه را صاف می کند. برای سرما خوردگی دارچین را درچای می ریختند. عرق کوت کوته/coot coote / (خا لواش /khalvaš /)[1].
- اگردر گلوی کسی استخوان ماهی گیر می کرد، فردی ماهر که کارش درمان اینگونه موارد بود، دست در حلق شخص بیمار فرو برده و با انگشت اشاره استخوان را از گلوی او بیرون می آوردند که به این عمل خاش گیران می گفتند.
در رودبنه
طب سنتی
از بیماریهای مسری که در گذشته وجود داشت و اکثرا کشنده بود می توان سل، اُله/Ole / (آ بله)، برزخوعه/Barzexoe / (سیاه سرفه)، سرخجه، گرم ناخوشی، طاعون و وبا را نام برد.
-بیماریهای رایج در آن زمان را توسط گیاهان دارویی، درمان می کردند. عرق کوت کوتو /Koot Kootoo/ (خالواش)، نعنا، گزنه یا گرزنه، خنش(Khanesh) (گیاهی شبیه به نعناع)، بارجه /Barje/ و کلم نمونه هایی از دازوهای گیاهی هستند.
- مثلا گل گاو زبان برای درمان سرماخوردگی و عفونتهای ناشی ازآن مصرف فراوانی داشت و معتقد بودند که ریه را صاف می کند.
- برای سرما خوردگی دارچین را درچای می ریختند.
- عرق کوت کوته/Cut cute / (خا لواش/xalvaš/). کوت کوته بصورت خودرو در حیاط خانه و حیاط مسجد وجود داشت.
- ازنعناع برای درمان دل پیچه استفاده می کردند.
- ازترکیب خنش / /xanešگیاهی شبیه به نعناع، بارجه /Barje/ و کلم دارو با شیرمادربرای درمان شکم درد کودک استفاده می کردند.
- ریحان را جلوی خانه می کاشتند تا پشه به داخل خانه نیاید.
- برای دل درد بچه ترکیبی از شیر مادر، خنش، بارجه و کلم دارو استفاده می گردید، که بسیارسریع رفع کسالت می نمود.
- گیاه گزنه /Garzane/ را خشک و آن را با ماست مخلوط می کردند و معتقد بودند که برای چربی خون و قلب مفید است. از جمله بیماریهای کشنده در آن زمان می توان به سرخک و بی وقتی یا دیر وقتی (کودکان در سنین پایین سیاه شده و تب می کردند و به دلایل نا معلومی تلف شده و از بین می رفتند) اشاره نمود.
در جلگه مرکزی گیلان
درمان سنتی
در قدیم بیماریهای رایج در این منطقه سل، وبا، جرف (جرب)[2]، حصبه (ورزاخوس= varzâ xus) بود که برای درمان آنها بیشتر از داروهای گیاهی که افراد در خانه درست میکردند استفاده
میشد مثلاً:
- برای درمان زخم، برگ درخت توسا (توسکا) را میچیدند و آن را داخل پارچه ای قرار میدادند و یا با دست، له میکردند و روی زخم میگذاشتند.
- برای درمان درد معده، گیاه گل گاوزبان را میجوشاندند و میخوردند و برای سرماخوردگی از جوشانده گیاه "سیاهپروشان[3]" استفاده میشد.
- برای درمان دل درد بچه به او گندهواش (یک نوع علف بدبو) میدادند.
- یکی از بیماریهای دامی قلنج گاو بود که برای رفع آن، چند سیخ را داغ کرده، به پشت گاو
میگذاشتند.
- برای بهبود سریع زخم گیاه پرسیاوشان را از کنار رودخانه میکندند و جوشاندۀ آن را به بیمار میدادند.
- برای بند آمدن خون، زردچوبه را به همراه زغال ساییده، روی زخم میگذاردند.
- اگر نوزادی بی خواب میشد علف گنده واش را بعد از شستشو لای پارچه گذاشته و زیر خاکستر آتش قرار میدادند وقتی پخته میشد جوشاندۀ آن را با نبات داغ به نوزاد میخوراندند.
- برای درمان دل درد افراد بزرگسال به او آب نبات داغ یا جوشاندۀ گل گاو زبان میدادند.
مردم در درمان بیماریها، باورها و اعتقادات خاصّی به گیاهان داشتند به عنوان مثال، برای درمان حصبه، معتقد بودند که باید از روی ریشه یک درخت رد شد و یا برای رفع قلنج انسان میگفتند فرد بیمار باید پشت خود را با تنۀ درخت بخاراند.
-اگر نرمة سر بچه ورم می کرد، معتقد بودند بچه بیماری کوتی کان (خروسک) گرفته و برای درمان آن جلوی سر بچه را تیغ می زدند و نرمة سر را با تیغ برش می دادند تا خون از آن بیرون بریزد. سپس برای بندآمدن خون سیر و نمک را می سابیدند و بر روی پارگی می گذاردند تا بیماری خوب شود.
-وقتی پای کسی ضرب میدید، زردة تخم مرغ را با زردچوبه روی پایش میگذاشتند و با پارچه میبستند.
-برای درمان اسهال، به فرد بیمار تریاک میدادند.
-اگر فردی دچار یبوست میشد گلبرگهای گل سرخ را در ماست می ریختند و به او میدادند.
در روستاهای فومن
طب سنتی
از بیماریهایی که درگذشته در این منطقه رایج بود ، می توان آبله ، طاعون، اسهال واستفراغ ، سل ، گرم خشک وسرخجه را نام برد.
روستائیان برای درمان برخی بیماریها از روشهای محلی خودشان استفاده می کردند .مثلا برای درمان زردی به فرد بیمار دوغ میدادند و در صورت عدم درمان با تیغ لبه گوش بیمار را می بریدند تا کمی خون بیرون بریزد .
- برای درمان سینه پهلو مدفوع مرغ را داغ کرده و در پارچه ای می ریختند و روی سینه شخص بیمار می گذاشتند.
- برای درمان درد چشم چای تازه دم را به چشم می مالیدند.
- برای رفع اسهال فَتَر ( ازگیل ) می خوردند.
- خاکستر آتش را به بچه تازه به دنیا آمده که خیلی بی تابی می کرد با نبات یا قند سفید مخلوط می کردند و به بچه می دادند.
- برای درمان یبوست بچه تازه به دنیا آمده مَروه (گنده واش) را می پختند وآبش را گرفته وبه بچه می دادند تا شکم دردش خوب شود.
- برای رفع سرفه و گرفتگی سینه، دانه به را برای چند ساعت در آب جوش میگذاشتند تا لعاب پس دهد و به فرد میدادند همچنین از جوشاندةَ گیاه گل گاوزبان نیز استفاده میکردند.
- برای درمان گلو درد، فردی که با دستانش موشی را خفه کرده بود، دست خود را روی گلوی فرد بیمار میگذاشت تا خوب شود.
- برای درمان سردرد چای یا تریاک میخوردند.
-برای درمان سرماخوردگی کدو را میپختند و بخار آن باید به صورت بیمار میخورد تا سرماخوردگی برطرف شود.
- برای درمان آبله مرغان دو تا سنگ را خیس میکردند و به هم میمالیدند و آب روی آن را که شیری رنگ میشد به بیمار میدادند.
در بیالوای شفت
درمان های سنتی و بومی
در گذشته بیماریهای کشنده ای که در این منطقه شیوع داشت، بیماری های وبا، حصبه، سیاه سرفه و... بود. مردم منطقه از روشهای مختلفی برای درمان این بیماریها استفاده می نمودند:
-در گذشته اگر کسی پایش دچار شکستگی می شد، زرده تخم مرغ را با نمک و آرد ترکیب می کردند و برجایی که شکسته بود می مالیدند. با پارچة سفید جای شکستگی را می بستند و با دو تکه چوب که در دو طرف پا قرار می دادند پا را محکم نگه می داشتند تا محل شکستگی جوش بخورد. اگر شکستگی شدید بود، فرد را پیش کسی که به شکسته بند معروف بود می بردند و او سعی می کرد که استخوانهای در رفته را جا بیندازد. گاهی این کار باعث می شد که پای فرد به طور کامل بشکند و یا از درد زیاد به خود می پیچید و بیهوش می افتاد.
-هنگامی که فردی در حال مرگ بود، کسی را از شهر شفت می آوردند تا برای وی داروی گیاهی بسازد؛ اگر حال وی بدتر می شد از دعانویس می خواستند که برای وی دعا بنویسد.
-اگر جایی از بدن کسی بریده می شد و خون می آمد، برای بند آوردن خون یک تکه گوشت گاو و یا گوسفند را روی محل زخم قرار می دادند و با پارچه می بستند.
-وقتی کسی غش می کرد، روی صورتش آب می ریختند و گیاه بیدمشک را در آب قرار داده، به دست و پای فرد می مالیدند. گاهی دور فردی را که غش کرده بود، خط می کشیدند.
-برای رفع سرماخوردگی از جوشاندة گل گاوزبان یا بخور کدو تنبل استفاده می کردند.
-برای درمان سیاه سرفه (برزه خس) به فرد بیمار، شیر مادیان می دادند.
-برای رفع بیماری سرخچه، آب کرم را بدون اینکه بیمار بفهمد، دم کرده، به وی می دادند.
-برای درمان اسهال از تریاک استفاده می کردند.
-برای رفع سردرد معمولاً روی پیشانی بیمار حجامت می گذاشتند. برای درست کردن حجامت شاخ گاو را سوراخ کرده و روی پیشانی فرد بیمارمی گذاشتند و با دهان آنرا می مکیدند.
-وقتی بچه ای مریض می شد دو نفر بدون اینکه با هم حرفی بزنند (در سکوت مطلق) از چشمه آب می آوردند و آب را روی بچه می ریختند تا بیماری اش برطرف شود. به این آب، آب لال( لالَه آو lâla âv) می گفتند.
-برای پاک کردن بدن از خون کثیف، عمل خون گیری انجام می شد؛ یعنی پارچه ای آغشه به نفت را آتش زده داخل کوزه سفالی (گوله= gula) می انداختند و بر بدن بیمار می گذاشتند تا در اثر سوختن اکسیژن داخل کوزه، گوشت فرد را به داخل کوزه کشیده و خون مردگی ایجاد شود. در این موقع قسمت خون مرده را برش می دادند تا خون بیرون بریزد و گاهی هم آن را به حال خود می گذاشتند تا بعد از مدتی از بین برود.
در سنگر
طب سنتی
در قدیم به دلیل نبود پزشک در محل، مردم به روش سنتی و با استفاده از گیاهان محلی به درمان بیماری اقدام می کردند. به عنوان مثال، برای درمان سردرد انار را می شکستند و آب آن را روی گل می ریختند و گل آغشته به آب انار را به سر می مالیدند و یا با استفاده از سر قوری، روی پیشانی بادکش می گذاستند.
برای درمان قلنج، از روش بادکش استفاد می کردند. بدین صورت که خمیر درست می کردند و بر پشت فرد می گذاشتند و یک تکه پارچه را آتش می زدند و داخل لیوان می انداختند و لیوان را روی خمیر می گذاشتند و بعد از چند لحظه لیوان را بر می داشتند.
برای دل درد از جوشاندة نعنا استفاده می شد. گاهی هم نبات را با گرمالت (فلفل) و زدچوبه جوش می دادند و می خوردند.
برای درمان سرفه دانه به را چند ساعتی در آبجوش می گذاشتند و هنگامی که لعاب پس می داد، می خوردند
در خلیفه آبادِ تالش
دانش بومی و درمانهای سنتی و بومی
در قدیم خانوادههای روستایی برای درمان بیماریها، از داروهای گیاهی بهره میبردند. اگر فردی از اعضای خانواده در بستر بیماری قرار میگرفت، مادر خانواده یا برخی بزرگان متبحر روستا با استفاده از داروهای گیاهی فرد بیمار خانواده را معالجه و پرستاری میکرد. زن روستایی در زمانی که به ییلاق میرفت داروهای گیاهی را از باغهای ییلاقی تهیه و خشک میکرد و در زمان بیماری مورد استفاده قرار میداد. زمان گذشته در روستا پزشک وجود نداشت و فقط برخی نقاط شهری دارای پزشک بود. به همین دلیل افراد روستا به ندرت نزد پزشک میرفتند و اگر احیاناً بیمار با داروهای گیاهی مرسوم روستا درمان نمیشد و یا بیماریاش خطرناک بود او را سوار بر اسب کرده و نزد پزشک به شهر میبردند.
- برای درمان سرماخوردگی و چرک سینه از جوشاندۀ گل گاوزبان استفاده می کردند.
- اگر کسی سرخک می گرفت، چند روز لباس قرمز به تنش می کردند و نمی گذاشتند کسی او را ببیند و سه تخم مرغ را تویآب گذاشته بالای سرش قرار می دادند تا اگر کسی وی را چشم کرد، تخم مرغ بترکد و چشم زدگی برطرف شود.
- بخورکدو تنبل برای رفع سرماخوردگی ونبات داغ برای درمان شکم درد.
- دم کرده دانه به برای رفع سرفه.
-اگر جایی از بدن کسی بریده می شد و خون می آمد، برای بند آوردن خون یک تکه گوشت گاو و یا گوسفند را روی محل زخم قرار میدادند و با پارچه میبستند.
- برای تسکین درد شکم از آب داغ و نبات استفاده میکردند.
-برای درمان تب شدید از جوشاندة پوست یا برگ پرتقال استفاده میکردند.
-برای درمان اسهال از تریاک استفاده میکردند.
-برای رفع سردرد شدید روی پیشانی بیمار مخلوطی از خاکستر چوب و تخم مرغ میگذاشتند.
در شالمای شفت
دانش بومی و فرهنگ عامیانه
درمانهای سنتی و بومی
در زمانهای قدیم بیماریهای کشندۀ این منطقه وبا، حصبه، سیاه سرفه و... بود. مردم منطقه از روشهای مختلفی برای درمان این بیماریها استفاده میکردند:
- برای بند آوردن خون، یک تکه گوشت گاو و یا گوسفند را روی محل زخم قرار میدادند و با پارچه میبستند.
- هنگامی که بچهای دچار دل درد میشد، ریشه گیاه آقطی "شوندšund" را میجوشاندند و به بچه میدادند و یا خاکستر هیزم را با شیر غلیظ مخلوط کرده، به بچه میخوراندند. گاهی به بچه دم کردة ریشة گُل "میشین" را میدادند.
- برای رفع بیماری سرخچه، آب کرم را بدون اینکه بیمار بفهمد، دم کرده، به وی میدادند.
- برای درمان اسهال از تریاک استفاده میکردند.
- برای تسکین درد شکم از آب داغ و نبات استفاده میکردند.
- دم کردة دانه میوة به را برای رفع سرفه مناسب میدانستند.
- برای درمان تب شدید از جوشاندة پوست یا برگ پرتقال استفاده میکردند.
- وقتی کسی غش میکرد، روی صورتش آب میریختند و گیاه بیدمشک را در آب قرار داده، به دست و پای فرد میمالیدند. گاهی دور فرد غش کرده، خط میکشیدند.
- برای رفع سرماخوردگی از جوشاندة گل گاوزبان یا بخور کدو تنبل استفاده میکردند.
- برای درمان سیاه سرفه (برزه خس) به فرد بیمار، شیر مادیان میدادند.
- برای رفع سردرد معمولاً روی پیشانی بیمار حجامت میگذاشتند. برای درست کردن حجامت شاخ گاو را سوراخ کرده، روی پیشانی بیمار میگذاشتند و با دهان آن را میمکیدند.
- برخی افراد نیز برای رفع بیماری به دعانویس مراجعه می کردند. دعا نویس کاغذهایی مینوشت و به آنان میداد. یکی از این کاغذها را در آب حل میکردند و به مریض میدادند تا بخورد، کاغذ دیگر را روی گردن یا بازوی او میبستند، کاغذ سوم را میسوزاندند و دود آن را به بیمار میدادند تا بیماری وی رفع شود.
[1] کوت کوته بصورت خودرو در حیاط خانه و حیاط مساجد وجود داشت.
[2] در این بیماری بدن فرد بیمار دانه میزد که با خارش همراه است
[3]گیاه پرسیاوشان
نظرات شما عزیزان:
زحمت کشیدید
بیا واسه منم ورد بخون.یادت نره
برچسبها: